به معنی گرفتن و مشتق کردن است و در اینجا یعنی به دست آوردن چند کلمه از یک ریشه است. کلمات مشتق شده از یک کلمه باید حتما دارای یک ریشه باشند و از نظر ترتیب حروف هم باید کلمات مشتق شده پیرو ریشه ی اصلی آن باشند.

 

نمونه 1 :

لب میالای به شعری که ندارد شوری

شاعری قدر تو داند که شعوری دارد

شهریار

 حروف اصلی ش – ع – ر

 

نمونه 2 :

 من که باشم در آن حرم که صبا

پرده دار حریم حرمت اوست

حافظ

 حروف اصلی ح – ر – م

 

 

نمونه 3 : برای وجود عدم اشتقاق

 ده روز مهر گردون، افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

حافظ

 در این بیت افسانه و افسون چون از ریشه نیستند اشتقاق ندارند.

 

نمونه 4 :

 به جای میِ سرخ کین آوریم

کمان و کمند و کمین آوریم

فردوسی

 

نمونه 5 :

ای مژده که آن غمزه ی غماز مرا جست

وی بخت که ان طره طرار مرا یافت

مولوی